برای "ش" که عاشق جان شیفته بود.

متن مرتبط با «شعر عن الام» در سایت برای "ش" که عاشق جان شیفته بود. نوشته شده است

شعر

  • مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردمتو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دمبه سامانم نمی‌پرسی نمی‌دانم چه سر داریبه درمانم نمی‌کوشی نمی‌دانی مگر دردمنه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزیگذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردمندارم دستت از دامن به جز در خاک و آن دم همکه بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردمفرو رفت از غم عشقت دمم دم می‌دهی تا کیدمار از من برآوردی نمی‌گویی برآوردمشبی دل را به تاریکی ز زلفت باز می‌جستمرخت می‌دیدم و جامی هلالی باز می‌خوردمکشیدم در برت ناگاه و شد در تاب گیسویتنهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردمتو خوش می‌باش با ح,شعر,شعر غزل,شعر عاشقانه,شعر حب,شعر عن الحب,شعر نو,شعر عن الام,شعر حافظ,شعر عن الاب,شعرية ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها